عاشقي

ساخت وبلاگ
عشق پنهان ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/7/18 11:56 عصر بسم الله الرحمن الرحیم آدم ناگهان ، بطور کاملا ناخود آگاه ، بی آنکه بداند از کجا و به چه کجا کشیده شده ، خودش را درست وسط یک عشق قابل لمس گرمی می بیند که دورش حلقه زده ...  یک جایی نشسته و بی اختیار اشک هایش تا روی گونه روان است و نمی داند که چه شده ... درست نمی داند کجاست ... این حس عجیب چیست !؟ نشستن پای یک تحقیق ساده و سرچ ها و منابع حدیث مختلف مرا درست کشانید به اینجا ... غررالحکم ، پانصد و بیست و پنج ...  یک عشق غیر قابل وصفی در میان یک گله از معشوق نهفته ... یک عشقی که جنسش فرق دارد ... یک عشقی که واضح تر است ...  یک عشقی که ... گله ای که جنسش یک دل آشوب است ... یک دل شکسته ...  " کسی که گناه را علنی کند ، پرده در است . " می بینی ؟! می بینی چقدر مهربان و صبور و دوست داشتنی است ؟! اصلا چطور می شود به مذهبی جز تشیع فکر کرد مادامی که مولا و راهبرش می گوید پرده ی عشق ندر ... مادامی که او خودش را علام الغیوب خوانده و می گوید من همه چیز را می بینم ... همه چیز را می دانم ...  آگاهم به کرده و نا کرده ات ... گناه و صوابت ... خیر و صلاحت ... فکر و نیتت ... به همه چیز ، آگاهم ..  منم آن عالم غیب و شهاده ...  خبیرم ... و اِنا نعلم ...  هیچ جایی نیست که نگاه من نباشد که هو معکم اینما کنتم . عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 117 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

خادمی کاروان عشق ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/7/27 11:41 عصر بسم الله الرحمن الرحیم ذوالجناح اشک می ریزد ... ذوالجناح اشک می ریزد و به روی صحنه می دود  ...  زیر حریر سبز ، گونه ی زینب کبری (‌سلام الله علیها ) ترگونه کرده ...  " ما رایت الا جمیلا " یش محکم لکن لرزیده صدایی ز حجم بغض متراکم گوشه اش ، به گوش می رسد ... چشم های خیمه خیس است و یزید ... یزید آرام آرام اشک هایش را ز گوشه ی چشم پاک می کند ... ردای قرمزش را بر تن کرده و می آید و درست می نشیند روی صندلی ِ گوشه ی سمت ِ چپ صحنه ... یزید دلش نیست بخندد ... خنده اش طعم گس مرگ دارد .. طعمی تلخ ... خنده اش از آن خنده های زورکی است ... از آن خنده هایی که آدم دلش نیست و به زور ماهیچه های ارادی ِ بی اراده اش می زند ...  یزید در پشت پرده ی چهره ی بشاش اش ، کاسه های سرخ خیسی را پنهان کرده  که کم مانده است لبریز شوند ...  رقیه خاتون (‌سلام الله علیها ) اما گوشه ای دست راوی را می فشارد ...  سرد است ...  سرد ...  خیمه ها که آتش می گیرند ، چادرِ زنی در دست ظالمی فشرده می شود .. مشت های ظالم تنگ تر می شوند و چشم هایش بسته ... تاب دیدن ندارد ...  قاسم ( علیه السلام ) به زمین می افتد .. و کمی آن طرف تر ، دشمن شمشیر خورده نیز به زمین التماس می کند که قاسم (‌علیه السلام ) را در آغوش نکشد ..  به خدا ا عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 129 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

نامردی .. چه راحت ! ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/7/29 10:32 عصر هوالرحمن الرحیم پنج شنبه ساعت هفت ...  دقیق بخاطر دارم ... مراسم عقدش بود ... شب قبل از خرید عقد ، شب قبل از مراسم ... چقدر سنگ صبور تمام حرف ها و دلهره هایی شده بودم که یک دختر به سن و سال من رو وادار کرده بود تا درس رو رها کرده و حتی ترم تابستون پیش دانشگاهی رو نخوانده ، خونه نشین بشه ... دختری با هوشی خوب و درصد هایی در حد متوسط رو به بالا ...  صبح مراسم بود ... تلفنم زنگ خورد ... برش داشتم ... صدای پر از بغض و خسته و مجروحی که به زور در میومد صدایی که باهاش یه نگرانی و غم عمیق بود که نکنه طوریش بشه ... گفت ؛ مراسم بهم خورده ... چه شب هایی که تا صبح پا به پاش بیدار موندم تا حالش بهتر بشه و دست بکشه از این انتظار برای پسری که رهاش کرده بود و رفته بود ... چه شب هایی که به صبح نرسید و چه صبح هایی که به شب نرسید ...  تا همین چند دقیقه پیش که عکسش رو تو لباس عقد و حلقه به دست ببینم ؛  چقدر برای روح زخمی یه دختر هفده ساله ، غصه خوردم ... چقدر برای وجود نازک شکسته اش ، گریه کردم ... چقدر برای شب های تنهاییش بغض کردم ... چقدر برای انتظار بی وقفه اش ، حرص خوردم ...  و چقدر آرزو کردم که کاش هرگز در ونک ، کوچه ای نبود که همسایش  پسری داشته باشه ....  کاش ...  چقدر آرزو کردم کاش خونه ی عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 109 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

ضعیفترین قشر جامعه ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/8/1 10:20 عصر بسم الله الرحمن الرحیم و جامعه شناسان و متخصصان علوم اجتماعی بسیاری بر آن شدند تا جامعه را به اقشار مختلف تقسیم بندی کرده و از دیدگاه ها و معیار های مختلف آن ها را  سنجیده ، از ضعیف تا قوی ، پشت هم ردیف کنند .  لکن این مقاله ها و نوشته هایی که ما امروز در روزنامه ها و نشریات معتبر علمی و ... می بینیم چندان هم قابل استناد نبوده و حتی به واقعیت اندکی نزدیک نیستند ... واقعیتی که همه مان می دانیم و به آن ایمان داریم ... انسان در طول بازه های مختلف زمانی در گروه ها و طیف های مختلفی از جامعه قرار می گیرند و این طبقه بندی دائما در حال تغییر است لکن مشکل اینجاست که اغلب انسان ها برهه ی زمانی که در آن هستند را بدترین بازه می دانند و اصلا نگاهی به گذشته هم حتی ندارند ، حال که پیش کش ! حداقل نود درصد انسان هایی که ما اطرافمان در پیاده رو ، پشت چراغ قرمز ، داخل مغازه یا صف طویل نانوایی می بینیم ، زمانی در این گروه جای گرفته اند و زمانی را در آن سپری کرده و خارج شدند ...  اما حیف که نسیان از ویژگی های بارز ذات آدمی است که گاه انصاف او ، ناخودآگاه تحت تاثیر این نسیان ترک برمی دارد ! آسیب پذیر ترین قشر جامعه کودکان نیستند ؛ ضعیف ترین قشر جامعه سالمندان نیستند و حتی مظلوم ترین قشر جامعه نیز ، عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 103 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

عاشقی سخت است :| در عین اینکه خر نیز هست! ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/8/27 5:29 عصر بسم الله الرحمن الرحیم از آنجایی که گویند انسان ، مرد سختی هاست که " ولقد خلقنا الانسان فی کبد " که اگر کبدی هم هست " لا یکلف الله نفسا الا وسعها "یی کنارش آمده و مطمئنا تو می توانی از پسش بر آیی ؛ دوستان ما بر آن شدند که خود را در سخت ترین شرایط آزموده و ثابت کنند که مرد همین روز های سختند و با تمام دخترانگی هاشان نه تنها خم به ابرو نمی آورند که سخت می جنگند و می جنگند و می جنگند و دیگران را هم چه داوطلبانه و چه به زور می جنگانند :| ... از آنجایی که همنشین خوب نیز ، به از هم نشین بد است و یار خوب عطرش را در جان و نهاد آدمی جاودان می کند ، از این سخت جانی دوستان هم چیزی به ما رسیده و شاید از سخت جانی ما نیز هم ...  فلذا شنیده بودیم زندگی این روز ها سخت است لکن اصلا گمان نمی کردم برهه ی خطیر عاشقی در زندگی نیز هم ، دستخوش این سختی ها شده باشد خلاصه ی کلام اینکه با وجود پیشرفت عظیم تکنولوژی و انقلاب عصر ارتباطات ، عاشقی معقوله ای شده است بسی سخت که یک جنگنده ! سنگی را ته چاهی می اندازد که ما بیست نفر نتوانستیم دست به دست هم دهیم به مهر تا درش بیاوریم ! فلذا از همین تریبون خواهشمندیم در عشق در نگاه اول حواستان را بسیار جمع کنید و همان گوشه موشه های نگاه اول و عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 102 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

فشار قلب ؟! فشار قبر ... ؟! ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/9/19 8:58 عصر هوالرحمن فشار قبر ؟! یا فشار قلب ... ؟! کدام ترسناک تر است ؟!  کدام سهمگین تر و هولناک تر است ... ؟! آرام بگویم ... کدام درد ناک تر است ...  گویی فشار قلب همان فشار قبری است که تجسم زمینی یافته ... همان ترس توام با اضطراب ... همان غم توام با مرگ ...  گوییا همان فشاری که نبی و راهبر یک دین و راه و رسم بخاطرش خدا را فریاد می زند که " اعوذ بک ...  " ... همین است ... همان فشاری که تجلی تمام بندگی را به ترس می دارد ... کوه مهربانی را ... کوه صبر را ... آرام می گوید ، خدایا تاب ندارم ... خدایا گر تو نباشی دل من تاب ندارد ، دل من طاقت ندارد .. دل من ...  گوییا همان فشاری که نماز وحشت دارد همین است ... گویا این لحدی که شبی از شدت فشار ، سر به آن می زنیم ، همین قفسه ی سینه ای است که هر دقیقه قلبی نود بار خودش را به آن می کوبد .. به طول یک عمر و درازای یک زندگی ...  فشار قبر یک شب است لکن فشار قلب ، یک شب ، یک شب ...  یک شب یک شب است که جای التماست بر زمین خون می شود ...  یک شب یک شب است که قلب در فشار است یک شب یک شب است که .. یک شب یک شب هایی به وسعت یک عمر ... عمری که تمامی ندارد عمری که  ....  یک شب یک شب است طلب مرگ هایت ... طلب رهایی از درد هایت لکن  یک شب است ، تنها ... که عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 128 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

کشور پیشرفته ! ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/9/29 9:55 عصر بسم الله الرحمن الرحیم از قدیم الایام هوش سرشار و توانایی والای ایرانیان در زمینه های گوناگون ، زبانزد مردم دیگر ملل و اقوام مختلف بوده است . بطوری که هم اکنون و در قرن بیست و یکم میلادی بیش از دویست دانشمند ایرانی جزو یک درصد برتر محققان و اندیشمندان جهان هستند و جالب توجه آنکه این دویست نفر محدود به یک زمینه ی خاص نیستند و در انواع تخصص ها و رشته هایی چون معماری و تکتونیک ، پزشکی و سلامت ، ادبیات و هنر ، نجوم و زمین شناسی ، سیاست و اقتصاد  و ... و در گوشه گوشه ی هر علم و در هر بازه ی زمانی ، نام یک ایرانی خود نمایی می کند . از آن زمانی که محققان کشور های اروپایی محکوم به سوختن در آتش بودند تا آن زمان که در غرب ، کروی دانستن زمین کفر بود ، مردم شرق که عمدتا از کشوری به پهنه ی بیش از نیمی از آسیا که ایران نام گرفته بود ، به تحقیق و تفصح و فتح قله های بلند و بلند تر علم و موفقیت می پرداختند . علم بیش از آنکه مرهون و مدیون دانشمندان اغراق شده ی غرب باشد ، وام دار دانشمندان گمنام این سرزمین است کما اینکه سینمای غرب بیشتر به تخیلات خود در خصوص دست یافتن به علوم ناشناخته و اختراعات بزرگ و دستکاری ژنوم انسان می پردازد ، سینمای ایران اغلب فیلمنامه های خود را از زندگی بزرگان این مرز و بوم و عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 115 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

در آستانه ی فصلی سرد ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/10/17 10:46 عصر بسم الله الرحمن الرحیم تمام روز های هفته ی گذشته به سوال کردن از مغازه ی کوچک گلفروشی سر کوچه گذشت ...  هر روز صبح به شوق خبر آمدن نرگس ، چند دقیقه ای زودتر بیرون می رفتم و پیش از سوار شدن به سرویس ، سراغ دسته چشم های منتظر را می گرفتم .. هر روز هفته ی پیش با جان و دل به انتظار نرگس گذشت ... اگر هم صبحی بود که سوالی نمی پرسیدم و جای خالی نرگس های همان سطل زرد پلاستیکی گوشه ی ویترین شیشه ای مغازه گویای ادامه ی این انتظار بود ، لبخندی نثار شده و سلامی به گرمی ، می شد تحفه و آغاز آن روز پدر مهربان گل های پشت هم صف کشیده ... حتی اگر شرم نبود ِنرگس ، گونه های صبای عاشق را تر می کرد و نم باران می زد ، با آنکه هیچ چیز نرگس نمی شد اما ، عطر رز ، لیلیم ، آلسترومریا یا هر زیبا گل دیگری را می دادم به دستش تا رایحه افشاند .. تا بگردد در شهر ، تا سر زند به هر کوی ...  رایحه ی انتظار نرگس ها ...  نرگس ، هم خودش و هم انتظارش دوست داشتنی و قابل احترام بود ... نرگس در آستانه ی فصلی سرد چشم می گشود ، در بیداد نا امیدی ِ خاکی که حسرت دانه ای را در دلش می پرورید و سرمای بی رحم زمستان ، دلش را سرد و سرد تر می کرد ... نرگس ، درست کودکی بود که پس از مدت ها ، جوانه ی بودنش در وجود مادری که تمام این عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 115 تاريخ : جمعه 6 بهمن 1396 ساعت: 16:27

درد نامهارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/10/21 2:17 صبح بسم الله الرحمن الرحیم می دانی چیست ؟! نوشتن همیشه مرهمی بر حرف های ناگفته ای بود که همیشه در سینه پنهانشان می کردم ... یک وبلاگ قدیمی هم می شد سنگ صبور نوشته های چندین و چند ساله ...  می دانی چیست ؟! همیشه از کنارم رد می شدند و متن ها و قلمم را تحسین می کردند ، گه گاه خون دل نوشته ها می شد برگزیده ی این مجله و آن مجله و گه گاه ... اما هیچ وقت ، هیچ وقت و هیچ گاه کسی ندانست تا نشستن به انتظار خوابیدن همه ، برای باز کردن یک لب تاب قدیمی و خریدن یک خواب آرام به بهای اشک ریختن به پشت همین کلید هایی که تند تند رویشان می زنم چقدر درد دارد ... هیچ کس نفهمید که من هیچ گاه تایپ سریع ده انگشتی را در هیچ کلاسی نیاموختم ...  هیچ کس نفهمید که ناخودآگاه دانستن جای کلید ها ، حاصل شب بیداری هایی به درد است ...  به دردی که هیچ کس نفهمید ... هیچ کس نفهمید پف زیر چشم هایم ، صبح ها از بی خوابی دیشب نیست ... هیچ کس درد ِ خواب های نداشته ی این سالهایم را نفهمید ... هیچ کس ...  می دانی چیست ؟! یک وقت هایی اد لیستت هرچقدر بلند و کانتکت هایت هرچقدر بیشتر باشند ، تنها تری ... هی متن هایت را فروارد می کنی و هی برایت استیکر آفرین و احسنت و واااو وِری گود می فرستند ، جماعتی که حوصله ی تایپ کردن نیز هم ندارند ... این جماعت حوصله ی خودشان را هم ندا عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 106 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 12:24

قشنگترین چشم های دنیا ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/10/21 2:50 صبح بسم الله الرحمن الرحیم حس ِ دیدن چشم های خوشبخت ترین دختر دنیا ، لذتی نبود که بخواهم به سادگی از کنارش ، بی تفاوت عبور کنم ...  چشم های خوشبخت ترین دختر دنیا ، قشنگ ترین چشم های دنیایند ...  چشم هایی که از برق دویده در نگاهشان می توان فهمید که به دنبال خوشبختی در این دنیا نباید گشت ! خوشبختی مفهوم فراتر از دنیایی است که برق چشمان خوشبخت ترین دخترش ، از او می بُرد ... !  قشنگ ترین چشم های دنیا می توانند روی صورت هر کسی جا خوش کنند و لذت دیدنشان بر صورت عزیزترین دوستانم ، لذت کمی نبود ... ! سه روز گذشته به عشق نگاه کردن چشم هایی گذشت که دریچه ی جان و دروازه ی وجودند ... دوست داشتم ، زیباترین خاطره ای باشم که حتی پس از مرگم فکر کردنم لبخندی و فاتحه ای را آرام برایم بخرد ...  دوست داشتم خوشبختی را ولو برای ثانیه ای آرام آرام بخزانم در خونی که می تپد به سراسر وجود عزیزانم .. چون دیگر سراسر عمر می شود عشق به همان یک لحظه ...  فشنگ ترین هدیه ، قشنگ ترین چشمان دنیا بود ... چشمانی که در آسمان و زمین بی مانند بود ، قشنگ ترین هدیه ، چشمان خوشبخت ترین دختر دنیا بود ... بی شک هیچ چشمی زیباتر از چشم های دختری که جانش گواه امید اوست ، نیست ... چشمانی که از نگاهشان لاله می روید و به اشکشان کائنات باید پاسخگوی دادگاه عدل ال عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 105 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 12:24

بسم الله الرحمن الرحيم  دختري ساده بودم ، ساده و معمولي ... از همان بچه مثبت هاي رديف جلو نشيني که هميشه نفر اول دستشان بالا بود و در کلاس پاي ثابت مباحثه هايي بودند که ديگر دبير مي گفت باقي پاسخ سوال هايت ان شاءالله دانشگاه ، از همان هايي که بي خيال پاسخ سوال هايشان نمي شدند و تاب صبر تا عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 22 فروردين 1396 ساعت: 20:11

بسم الله الرحمن الرحيم  يقين دارم به عرش ؛طاقي قد علم کرده استکه بر آستانش ، پل صراطي گره حاجت بسته و بهشتي لولو و مرجان ز جان او مي گيرد ...فلک بر گرد او مي گردد و زمين به خاک پاي او مي نشيند وخورشيد ، سو سويي ز چلچراغ اوست ... عشق مي جوشد ز نفسش ...درست در راستاي عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 93 تاريخ : سه شنبه 22 فروردين 1396 ساعت: 20:11

بسم الله الرحمن الرحيم


 


 


علم هم اثبات کرده است


که بازدم ،


کمي بخار آب به همراه دارد ...


بخاري که مي آيد آرام آرام


ز نفست


و مي نشيند درست بر گونه هاي سردم ...


ميعان مي شود 


با گرمي نفس تو 


و سردي من 


اشک پشت اشک ...


و باز ، دم و باز ، دم ... !


 


 


#س_شيرين_فرد

عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 22 فروردين 1396 ساعت: 20:11

هوالرحمن الرحيم   تازه آتل دستم را باز کرده ام ... آخر مي داني چيست ؟! جديد تر ها وقتي عصبي ، مضطرب ، نگران يا هيجان زده و ... مي شوم دستم شروع مي کند به مردن ! بله ؛ درست شنيدي ، مردن ... نه از آن مردن هاي راحت ها ... نه ! شروع مي کند به جان کندن ... چناني درد مي کشد و چناني درد عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 93 تاريخ : پنجشنبه 10 فروردين 1396 ساعت: 9:48

بسم الله الرحمن الرحيم  خدا بنده هايش را دانه دانه گزينش مي کندو تهشلوح افتخار مي دهد به تمام دردانه ها تهش ، دختر دار مي شوند عزيز تر ها و مسئوليتي را به دوش مي گيرند که تا هميشه با عشق بمانند برايش ... اگر خدا دخترت دادحواست بايد خيلي جمع باشدتا هميشهکه نسيم آرام آرام مي آيند ب عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1396 ساعت: 6:48

هوالرحمن   خودمان را هنوز که هنوز است پيدا نکرده ايم ، اصلا احساس نمي کرديم که گم شده باشيم ، شروع تمام اين حرف ها ، اصلا شروع تمام جان ها همه اش از يک قطره ي اشک بود ...قطره اشکي که بر گونه ي آرام جاني چکيد و ماند به يادگار ، اشک شوق ...سرخط تمام حرف هايم يک قطره اشک بود و بس ...يک ق عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1396 ساعت: 6:48

بسم الله الرحمن الرحيم  روز هاي پايان سال است و داريم يک سال ديگر را هم بسته بندي مي کنيم تا بگذاريم در انبار عمرمان . کارمند ها بي وقفه در تلاشند و حتي ثانيه اي براي استراحت دست نمي کشند فقط گاهي شيفت اشک را خنده برمي دارد و کشيک نگراني را ترس ... ! حتي بيست و هشتم اسفند را هم نمي روند بن عاشقي...
ما را در سایت عاشقي دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rosesoratid بازدید : 106 تاريخ : چهارشنبه 2 فروردين 1396 ساعت: 6:48